اصول تخصصي تعمير تبلت
ترفندهاي ذهني جالب
روم باستان
ترس از كرونا
نهم ذيحجه
چهارشنبه ۲۶ شهریور ۰۴

روم باستان

12 غذاي تازه كه هرگز نبايد با هم نگهداري شوند - مجله قرمز
در روم باستان و دوران قبل از ميلاد مسيح، وقتي فرماندهان بزرگ جنگي در نبردهاي مهم و استراتژيك پيروز مي‌شدند، براي آنها جشن فتح برگزار مي‌كردند.
كالسكه‌اي طلااندود آماده مي‌كردند و در تمام شهر مي‌گرداندند و مردم كنار معابر براي فرمانده فرياد شادماني و سپاس سر مي‌دادند.
در جلوي كالسكه‌ي فرمانده، سربازان راه مي‌رفتند و در پشت آن بردگان حركت مي‌كردند.
نخستين پارچه نويسي‌ها در تظاهرات‌هاي تاريخ را از اين دوران به خاطر داريم. 
بردگان، گروه گروه، پلاكاردهايي را در دست مي‌گرفتند كه روي آنها، نام سرزمين‌هايي كه فرمانده تا آن لحظه فتح كرده بود نوشته شده بود.
اين مراسم گاه يك روز تمام به طول مي‌انجاميد تا نهايتاً با قراردادن تاجي از طلا بر سر فرمانده به پايان برسد.
تاجي كه معمولاً تمام حفره‌هايش با مرواريد پُر مي‌شد.
همواره دو نفر سوار كالسكه ديده مي‌شدند. نفر اول همان فرمانده‌ پيروز بود و نفر دوم يك برده.
وظيفه‌ي برده اين بود كه در تمام مدت مراسم و حركت در شهر، همزمان كه يك گوش فرمانده از فرياد تشويق مردم پر بود، در گوش ديگرش زمزمه كند: Memento mori
جمله‌اي كه شايد در طول مراسم، هزاران بار تكرار مي‌شد.
معناي آن جمله چنين است: به خاطر داشته باش كه [تو هم] خواهي مُرد.
به بردگاني كه اين وظيفه‌ را بر عهده داشتند اوريگا مي‌گفتند. اينها معمولاً بردگاني بودند كه قبلاً مقام بالايي داشتند و به واسطه‌ي فتح شدن سرزمين‌هايشان، به اسارت و بردگي گرفتار شده بودند. 
كالسكه‌ي فرماندهان را هم اوريگاها مي‌راندند تا فرمانده، دائماً آنها را پيش چشم داشته باشد.
وقتي سرمست از رسيدن و موفقيت و قدرت شدي، مومنتو موري را بخاطر بياور! محمدرضا شعبانعلي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.